گزارش بدهید تا سانسور کنند: فرمول جدید توسعه کتاب و کتابخوانی!/ عبث به ۱۰ دلیل
تاریخ انتشار: ۲۰ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۰۶۳۸۶۳
عصر ایران؛ مهرداد خدیر- مدیر کل جدید (منصوب مرداد امسال) دفتر توسعه کتاب و کتابخوانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از راه اندازی یک سامانه مردمی خبر داده تا از طریق آن کتابهای دارای محتوای مغایر ضوابط نشر معرفی شوند تا جناب ایشان و همکارانشان در کمترین زمان گزارشها را بررسی و نتیجه را اعمال و اعلام کنند!
این علامت تعجب به خاطر آن است که ماموریت او توسعه کتاب و کتابخوانی است اما گویا ماموریت دیگری برای خود تعریف کرده و آن هم توقیف کتابهای منتشره قبلی یا سانسور جدید آنهاست!
علامت تعجب دومی به سبب آن است که جناب محمد علی مرادیان دو سال پیش در همین دولت به عنوان مدیر کل دفتر مطالعات و برنامهریزی فرهنگی وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی منصوب شده بود تا این سه کار را انجام دهد:
اولی بازخوانی فعالیتها در جهت انطباق با ماموریتها، دومی توجه به اقتضائات و جامعه نشر و نیاز مخاطبان کتاب و سومی تدوین راهبردهای پژوهشهای کاربردی و مطالعات و نمی دانم از 10 آبان 1400 تا 10 مرداد 1402 و طی 21 ماه از عهده انجام این سه برآمدهاند یا نه.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او قبل از دولت فعلی مسؤول دبیرخانه جایزه جهانی فلسطین بود و نیز دبیر جایزه ادبی شهید اندرزگو و عضو هیأت مدیره یک شرکت نشر وابسته به سازمان تبلیغات و روشن است که تلقی او از کتاب و فرهنگ تنها در ایدیولوژی خلاصه شود و حالا انتظار دارد به او گزارش دهند کدام کتابها محتوای مغایر ضوابط نشر دارد تا اعلام و اعمال کند.
اما اگر سانسور خوب است چرا رسما نمیگویند مدیر دفتر سانسور و از عبارات دیگر استفاده میکنند؟ یعنی اگر بیشتر سانسور کنند و نویسندگان را بیشتر پشت خط بگذارند کتاب و کتاب خوانی توسعه پیدا میکند؟
کار به جایی رسیده و دایره آن قدر تنگ شده که آقای خسرو معتضد که سالهاست در رادیو و تلویزیون برنامههای زنده تاریخی دارد و به خاطر نقد بر دوران پهلوی مورد هجوم رسانههای برانداز است هم نقل میکرد بر کتابهای تازه او هم مدیران جدید ارشاد خرده گرفتهاند که فلان جا را بردارد یا حذف کند تا اجازه انتشار پیدا کنند!
تصور کنید او با 60 سال سابقه روزنامهنگاری و سن بالای ۸۰ و مورد اعتماد صدا و سیما باید برود سراغ آدمهایی در سن نوه خود تا بگویند چی بنویسید و چی ننویسید و معلوم نیست اگر خودشان این همه هنر دارند چرا رو نمیکنند و مراقب دیگراناند؟ چرا از خوذشان برای تاریخ گویی نمیآورند اگر به آقای معتضد هم اطمینان ندارند؟ یعنی بگوید ایراد ندارد ولی بنویسد اشکال دارد؟ البته مورخینی هم دارند و مثلا گاهی آقای عبدخدایی ضارب دکتر فاطمی در نوجوانی را میآورند تا تاریخ بگوید!
این علامت تعجب هم به خاطر آن است که هم در تهران خیابان دکتر فاطمی داریم و هم در تلویزیون ضارب او را میآورند!
به هر رو جناب مرادیان جوان از همفکران خود خواسته تا گزارش بدهند کدام کلمه و سطر در کتابی ایراد دارد تا او اعلام و اعمال کند و لابد اسم این کار هم توسعه کتاب و کتاب خوانی است. رسما انگار در دنیای وارونه زندگی میکنیم و افعال معکوس به کار میبریم که اسم سانسور بیشتر شده توسعه کتاب و کتاخوانی! این علامت تعجب آخری اما به خاطر آن است که این کار بی فایده است. به ۱۰ دلیل:
۱. منبع مطالعه مردم و کسب اطلاعات و خوراک فکری و معنوی و سرگرمی دیگر تنها کتاب چاپ شده با مجوز وزارت ارشاد نیست. از طریق فضای مجازی و یوتیوب می توان به انواع کتاب ها و محتواهای فکری و فرهنگی دست یافت و سخنان و ویدیوهای مختلف را شنید. اگر ایشان جوان نبود گمان می کردیم در حال و هوای دهه ۶۰ به سر می برد. اما چه بسا در آن دوره یا بعد از آن به دنیا آمده باشد.
۲. تیراژ کتاب مگر عنوان هایی محدود و معدود آن قدر نازل شده که نباید جای نگرانی باشد که در فلان کتاب با ۵۰۰ نسخه نویسنده چه نوشته در حالی که یک صفحه اینستاگرامی چند میلیون دنبال کننده دارد. البته کتاب همچنان اثرگذار است اما این دولت قرار است به سانسور ببالد یا به توسعه فرهنگ کتاب و کتابخوانی؟
۳. دعوت به نظارت برای اعلام و اعمال نشان دهنده نوعی بدبینی به مقوله فرهنگ است. مدیرانی که از نهادهای ایدیولوژیک آمده اند از مشاهده تنوع در دستگاه های دیگر شگفت زده می شوند و می کوشند قد و قواره آن سازمان را اندازه خودشان کنند. بعضا هم شناختی از مقولات فرهنگی ندارند و ادعاهایی مطرح می کنند مثل آقای معاون شهرداری که گفته ایرانیان پیش از اسلام شعر نداشته اند در حالی که بخشی از منظومه یادگار زریران از روزگار اشکانی به دوران ساسانی و سپس به دست ما رسیده و از نمونه های نثر مسجع یا شعر پهلوی است و بنده خدا در این وادیها نیست.
۴. فراموش نکنند سانسورچی هم انسان است و تحت تاثیر هنر و اندیشه و خاقیت و زیبایی قرار میگیرد. داستان فیلم زندگی دیگران اصلا همین است و نشان می دهد مامور سانسور و کنترل و راپورت چگونه خود تحت تاثیر قرار می گیرد.
وقتی یک افسر اشتازی (سرویس امنیتی آلمان شرقی) مأمور میشود یک نویسنده و در واقع کارگردان تئاتر را زیر نظر بگیرد و مکالمات جلسات خانۀ او با دیگران را شنود کند اما به مرور خود او تحت تأثیر قرار میگیرد و گزارش باب میل دستگاه را منعکس نمیکند. بنا بر این خیلی هم دل خوش نکنند که یک عده راپورت می دهند فلانی چه نوشته چون به مرور چه بسا به علاقه مندان نویسنده مورد نظر تبدیل و اسباب دردسر شوند. کافی است به یاد آوریم محسن مخلمباف از ارشاد وقت درباره داریوش مهرجویی چه خواست و بعدها مهدی نصیری در کیهان درباره مخملباف چه نظری داد و حالا خود نصیری چه نظراتی دارد.
۵. بر اساس یک تکه از یک کتاب و با دانش اندک هرگز نمی توان درباره کلیت یک اثر نظر داد. با این نگاه هم هزلیات سعدی را باید از کلیات حذف کنند و هم دفتر پنجم از مثنوی و هم اشارات دکتر زرین کوب به دیدگاه زکریای رازی درباره نبوت را.
۶. جناب محمد علی مرادیان و دیگر مدیران سانسور یک سر به زندان ها بزنند و ببینند کی به خاطر یک کتاب دزد و فاسد شده که کمر به اصلاح مجدد بسته اند؟
۷. در نوجوانی به اقتضای فضای خانواده نظر مثبتی به آثار ر.اعتمادی نداشتم و آنها را ناپاکیزه میانگاشتم.سالها گذشت تا دانستم اتفاقا او مضامین اخلاقی را در نوشته های عاشقانه می گنجانده است. نسلی که ر. اعتمادی خواند انقلاب کرد و به جبهه رفت و خود او اهل عرفان و مدعی مکاشفه بود. نسل فعلی به اقتضای نیاز به فیلترشکن برای استفاده از نرم افزارهای پیام رسان به هر چه بخواهند دست رسی دارند. به عبارت دیگر ر.اعتمادی نمی خوانند ولی تا دل تان بخواهد دارند هر جور فیلمی را میبینند. آن وقت نگران ۴ تا کلمه در ۴ تا کتاب منتشر شده با مجوز هستید؟
۸. این ظن را هم باید جدی گرفت که در برخی ادارات برای خود کار میتراشند تا از بیرون تصور شود که مشغولاند و آن اداره سر پا بماند. با این اوضاع بازار نشر و کتاب این تلقی درمیگیرد که به این دم و دستگاه کنترلی چه نیاز و لابد می خواهند این ذهنیت را رفع کنند.
نقل است که داستان نقشه ربودن ولیعهد در آغاز دهه ۵۰ را در ساواک ساختند و پرداختند یا یک ایده خام را جدی انگاشتند تا تصور نشود ماموران بی کارند. از قضا خسرو گلسرخی و کرامت دانشیان کوتاه نیامدند و رژیم شاه از اصرار آنان بر کمونیست بودن می خواست بهره تبلیغاتی بگیرد و محاکمه را از تلویزیون پخش کردند تا بگویند دیدید گفتیم خراب کاران کمونیست اند؟! مردم اما از دفاعیات خسرو گلسرخی آنجا را به خاطر سپردند که از مولا علی گفت و از قضا سرکنگبین صفرا فزود. یا برای ایجاد رعب تعداد ۱۰۰ هزار زندانی سیاسی را تکذیب نمی کردند در حالی که کلا ۸ هزار نفر به تناوب زندان می رفتند و ۱۰۰ هزار نبود. برخی زیاده روی ها برای ایجاد ترس در عمل به نفرت زایی می انجامد.
۹. هشت سال پیش که صلاحیت سید حسن خمینی را برای کاندیداتوری مجلس خبرگان رد کردند هاشمی رفسنجانی در ۱۲ بهمن ۱۳۹۴ در مراسمی با بغض گفت: صلاحیت خود شما را کی تایید کرده است؟
مگر می شود یک جوان بیست و چند ساله درباره نویسنده و متفکری با ده ها کتاب نظر دهد؟ اگر صاحب نظر است چرا خود نمی نویسد و اگر نیست چرا نظر می دهد؟ این صلاحیت را از کجا آورده؟
۱۰. از ابتدا قرار بر این بوده که در ۴ مورد دقت شود. یکی ترویج علنی اباحه گری و نفی دیانت یا مذهب و اهانت به مقدسات مسلم دین و مذهب. دیگری خشونت عریان و سومی توصیف روابط تنانه و تن کامانه نه با استعاره های معمول در ادبیات که به شکل مستهجن. چهارم هم مطالب مغایر تمامیت ارضی و وحدت ملی و منجر به درگیری قومی و مانند اینها.
همه هم قبول کردند. بیش از اینها اما هر چه باشد نه توسعه کتاب است نه کتاب خوانی.
اگر هم سانسور امر مقدسی است چرا عنوان دفتر را توسعه کتاب و کتاب خوانی گذاشته اید؟ لابد می گویید به همان دلیل که وزیر راه وشهرسازی گفته نمی توانیم یک میلیون خانه وعده داده شده را بسازیم یا وزیر کار می گوید مسوول بیکاری نیست یا وزیر آموزش و پرورش از کنکور می گوید و قس علی هذا. بله. اما حداقل مانع کار دیگران نمی شوند.
جدای اینها بعضی ها چه شغل هایی دارند. در خیابان باید ببینند روسری کدام راننده زن افتاده گزارش بدهند تا برای آن بنده خدا پیامک تهدید به توقیف بفرستند بعد کتاب بخوانند و راپورت بدهند خط فلان ایراد دارد! اسم این را هم لابد گذاشته اند توسعه فرهنگی!
این علامت تعجب آخری دیگر توضیح ندارد!
منبع: عصر ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۰۶۳۸۶۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پایان کار طراح افسانهای فرمول یک در ردبول
آدریان نیوی پس از ۲۰ سال تصمیم به ترک تیم قهرمان سه فصل اخیر فرمول یک گرفته است. - اخبار ورزشی -
به گزارش خبرگزاری تسنیم و به نقل از اسپورت اکسپرس؛ آدریان نیوی تصمیم گرفته پس از دو دهه حضور در ردبول به عنوان طراح، این تیم اتریشی را ترک کند. نیوی نقش مهمی در طراحی خودروهایی داشته که سباستین فتل و مکس فرستاپن را در مجموع به 7 عنوان قهرمانی جهان رساند و 6 عنوان قهرمانی در ردهبندی تیمی برای ردبول به ارمغان آورد.
احتمال خروج FIA از فرانسه پس از صد سالبا وجود امضای قرارداد جدید ردبول در سال گذشته، آینده نیوی در تیم ردبول در هفتههای اخیر موضوع گمانهزنیهای شدیدی بوده است. ردبول هنوز درگیر یک جنگ قدرت داخلی مداوم بین مالک تایلندی است که از کریستین هورنر (رئیس کنونی تیم) حمایت میکند و طرف اتریشی از هلموت مارکو (مشاور فنی). این موضوع در ابتدای فصل 2024 پس از تحقیقات داخلی در مورد اتهامات سوءرفتار توسط هورنر علیه یکی از کارمندان زن تیم ردبول مطرح شد.
آدریان نیوی از وضعیت ردبول و حواشی پیرامون هورنر ناآرام است، که منجر به تصمیم شوکهکنندهای شد تا به مدیریت تیم اطلاع دهد که تصمیم به کنارهگیری گرفته است.
انتهای پیام/